ثبت آگهی رایگان

آنک کجاست

8 / 10
از 126 کاربر
مرجع : اشعار مولانا بازدید : 313
مطالب » شعر و ادبیات » اشعار مولانا » شنبه 15 اسفند 1394 در 58 : 9
آنک بی‌باده کند جان مرا مست کجاستو آنک بیرون کند از جان و دلم دست کجاستو آنک سوگند خورم جز به سر او نخورمو آنک سوگند من و توبه‌ام اشکست کجاستو آنک جان‌ها به سحر نعره زنانند از اوو آنک ما را غمش از جای ببرده‌ست کجاستجان جان‌ست وگر جای ندارد چه عجباین که جا می‌طلبد در تن ما هست کجاستغمزه چشم بهانه‌ست و زان سو هوسی‌ستو آنک او در پس غمزه‌ست دل خست کجاستپرده ...
آنک کجاست

آنک کجاست

آنک بی‌باده کند جان مرا مست کجاست
و آنک بیرون کند از جان و دلم دست کجاست
و آنک سوگند خورم جز به سر او نخورم
و آنک سوگند من و توبه‌ام اشکست کجاست
و آنک جان‌ها به سحر نعره زنانند از او
و آنک ما را غمش از جای ببرده‌ست کجاست
جان جان‌ست وگر جای ندارد چه عجب
این که جا می‌طلبد در تن ما هست کجاست
غمزه چشم بهانه‌ست و زان سو هوسی‌ست
و آنک او در پس غمزه‌ست دل خست کجاست
پرده روشن دل بست و خیالات نمود
و آنک در پرده چنین پرده دل بست کجاست
عقل تا مست نشد چون و چرا پست نشد
و آنک او مست شد از چون و چرا رست کجاست

مطلبهای مرتبط

ای دوست

ای دوست

ای دوست قبولم کن وجانم بستانمستــم کـــن وز هر دو جهانم بستانبـا هـــر چـــه دلم قرار گیـــرد بــی تـــوآتش بــه مـــن انـــدر زن و آنـــم بستـا
در این سرما و باران

در این سرما و باران

در این سرما و باران یار خوش‌ترنگار اندر کنار و عشق در سرنگار اندر کنار و چون نگاریلطیف و خوب و چست و تازه و تردر این سرما به کوی او گریزیمکه مانندش نزاید کس ز مادردر این برف آن لبان او ببوسیمکه د ...
بشنـو این نی

بشنـو این نی

  بشنـو این نی چون شکــایت می‌کـــنـد از  جـداییــهـــا  حکـــــایت  مـــی‌کــــنـد کــــز نیستـــان تـــا  مـــــرا  ببریــــده‌انـد در نفیــــــرم&nb ...
مرا عهدیست

مرا عهدیست

 مرا عهدیست با شادی که شادی آن من باشد مرا قولیست با جانان که جانان جان من باشد

دسته بندی مطالب

آمار سایت

نمایش همه
علاقه مندی ها ()